سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  واگویه ها
ترس با نومیدى همراه است ، و آزرم با بى بهرگى همعنان ، و فرصت چون ابر گذران . پس فرصتهاى نیک را غنیمت بشمارید . [نهج البلاغه]
کل بازدیدهای وبلاگ
52674
بازدیدهای امروز وبلاگ
14
بازدیدهای دیروز وبلاگ
30
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
واگویه ها
مرضیه
اولا:سلام،و اما بعد اهل ایرانم سرزمینی اهورایی و جاودانه تا همیشه تاریخ. و در دل طبیعتی زندگی میکنم که مردمانش سبزند چون جنگلهایش و آبی و جاری اند همچون دریای بیکرانش
لوگوی وبلاگ
واگویه ها
فهرست موضوعی یادداشت ها
غزه . فلسطین . مسلمانی . یهود .
بایگانی
تمام اندوخته های من
مناسبت های بیشمار
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
پاییز 87
زمستان 87
اوقات شرعی
لینک دوستان

معلوم الحال مجهول الهویه
ح. زینتی ( یه وبلاگ خوب با یه دوست خوب)
مرکز اطلاع رسانی شهید آوینی
خاطرات یک خبرنگار
ایمان

لوگوی دوستان







اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   مرضیه  

عنوان متن بزرگداشت مقام دانشجو یکشنبه 86 آذر 18  ساعت 4:10 عصر

سلام سلامی به زیبایی فصل خزان

از چند هفته قبل تو دانشگاه اعلام شد که روز جشن دانشجویی در روز 14 آذر برگزار میشه و با حضور دکتر ایرج حسابی فرزند پروفسور محمود حسابی. خیلی برام جالب بود و تمام سعیمو کردم که بلیط رو گیر بیارم و آوردم. چون برام مهم بود که بشنوم دکتر چی میگن و مطمئن بودم که حتما درباره پدر بزرگوارشون حرف می زنن و همینطور هم شد. وقتی رسیدیم سالن پایین پر بود به همین خاطر رفتیم طبقه دوم سینما و آنجا هم با کمی گشتن موفق شدیم صندلی خالی گیر بیاریم.برنامه با خوشامد گویی و قرائت قرآن و سرود ملی قشنگمان شروع شد و بعد از  خوشامد گویی مجری و سخنرانی تنی چند از بزرگان دانشگاه نوبت به دکتر رسید و ایشان با بیان شیوایشان چند ساعتی مهمان ما بودند و آنقدر زیبا صحبت کردند که صدا از کسانی که تا قبل از این بخش مدام در حال حرافی بودند در نمی آمد. دکتر از کاستی ها گفت از نامهربانی دولتمردان،از تنهایی پروفسور در زمانی که دنیای غرب از ایشان به عنوان نابغه حرف می زد ولی در سرزمین مادریش کسی او را تحویل نمی گرفت.

از اختراعات و نوآوریهای پروفسور مثل:تاسیس دانشگاه تهران،تنظیم ساعت رسمی ایران در مرکز دارالفنون،تئوری بی نهایت بودن ذرات، راه اندازی هواشناسی بر بام دانشسرای عالی،تاسیس اولین مدارس عشایر در کوههای یاسوج،نقشه برداری از راههای ایران و.............
در مورد استقبال امام از پروفسور گفتند به طوریکه امام آن بزرگمردی که سران دول غرب در مقابلش می ایستادند اما ایشان توجهی نمی کردند در مقابل پروفسور حسابی برخاستند و به استقبال ایشان رفتند و خود ایشان را نشاندند. در مقابل زمانی که دکتر از وزیر سابق صنایع می خواهند تا منزل پروفسور را بازدید کرده و در موردش کاری کنند(چون منزل ایشان هنوز در گرو بانک است به علت وامهایی که پروفسور برای تحقیقات دانشجویان و پژوهندگان می گرفتند) فقط 14 دقیقه وقت گذاشتند که به گفته دکتر 9 دقیقه آنرا در حال صحبت با تلفن همراهشان بودند.
و در این میان چند جمله کلیدی از دکتر را ذکر کردند که برایتان می گویم:
1-انسان طبیعتش باید مثل گل باشد با آنکه با وجود زحمات بوته در فصل بهار و ساقه کشیدن و گل دادن در مقابل رگباری از بین می رود اما در بهار بعدی از خواست خدا سرپیچی نمی کند و از گل د ادن صرف نظر نمی کند آیا ما هم این چنینیم؟
2-آدمی باید بلد باشد با رفتار خود احترامش را نسبت به طرف مقابل نشان دهد. یعنی حتی آن زمان که ذوستی، همکاری، و یا هر فردی را دیدیم که طرف صحبت ماست باید احترامی که می گذاریم بسار باشد
3-داشتن حس شوخ طبعی حتی در سمینارها و کنفرانس ها و نداشتن خشکی و انعطاف ناپذیری

و در آخر نکته ای شگفت انگیز که دکتر ذکر کردند:
ولادت دکتر ایرج حسابی در 12شهریور در ساعت7:30 صبح بود و وفات پروفسور حسابی نیز در 12 شهریور در ساعت7:30 صبح بود

یا علی


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   مرضیه  

عنوان متن یه یادواره جالب شنبه 86 آذر 10  ساعت 1:10 عصر

سلام بر شما دوستان

چند روز قبل در دانشگاه یادواره یکی از شهدای دانشجو به نام شهید بزرگوار علیرضا زنگی توسط بسیج برگزار شد. کلی هم برنامه و تدارکات دیده شد ولی بچه ها چندان استقبال نکردند که این هم از کم لطفی اونا بوده اما چند اتفاق جالب افتاد. اول من یکی از دوستان خوب رو که در سفر جنوب با ایشون بودم رو مجددا دیدم و خیلی خوشحال شدم. دوم: از مدتها قبل یکی از دوستانم قول داده بود برام عکس شهید همت رو بیاره ولی نشد و من اون روز جمع کردن پوسترهای شهدا عکس شهید همت رو دیدم و خیلی دوست داشتم که اونو داشته باشم که با عنایت خود شهید صاحب عکس فردای اون روز در دفتر بسیج اونو به من داد.
سوم: از صدقه سر این یادواره به کمک جدی خانم ها و همراهی برادران دستی به سر و گوشه دفتر بسیج کشیده شد،چون متاسفانه برادران چندان توجهی نداشتند.
چهارم:عید امسال رفته بودیم جنوب با بچه های بسیج دانشگاه در بازگشت نواری گذاشته شد در مورد ناظر بودن شهدا بر اعمال بچه ها و اینکه یکی از شهدا به خواب دختر دانشجویی می آید و به او می گوید ما تک تک شما را با آمدن دم خانه تان به این زیارت دعوت کرده ایم. خیلی دوست داشتم اون نوارو گیر بیارم و حتی با یکی از برادران هماهنگ کردم که نوارو از صاحبش بگیره و برای منم کژی کنه ولی بنا به دلایلی نشد. حالا بهد نه ماه از اون سفر روحانی تو یادواره همون نوارو به صورت سی دی تصویری به ما و همه مهمانان هدیه کردند
اون روز حال خیلی خوشی داشتم نمی دونم براتون ژیش اومده که احساس مفید بودن کنید اون روز من به خودم گفتم اگر یک روز در عمرت رو مفید بوده باشی اون امروزه
خوب حرفهام ته کشید بهتره فعلا رفع زحمت کنم

یاعلی


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

در چه صورت آمریکا با ایران رابطه برقرار می کند؟
سفر به دیدار دوست
عذرخواهی
شهدای عرفه
همه شهدا تهرانی نبودند
سخنی با خدا
و باز هم سلام
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن