بارالها!
من خود می دانم که چه کرده ام و چه معصیت هایی که مرتکب نشده ام.در آن حین از تو خجالت نکشیدم. در حالی که اگر در نزد بنده ای انجام می دادم تا ابد سر بلند نمی کردمٍ؛ ولی با آنهمه گناه و معصیت از رحمت بی کران تو ناامید نیستم. من بنده ای روسیاه بودم که تو مرا اکثر اوقات خوب جلوه دادی و در میان مردم آبرو بخشیدی.شکر می نمایم تو را در قبال این مهربانی، تو راه توبه و بازگشت را به روی بندگانت گشودی و من هم با چشمی گریان و دلی پشیمان با گذاشتن پیشانی ام بر خاک، اعلام ذلیلی می کنم.
خدایا! من هرگز متکی به سلاح و نارنجک نیستم. تنها تو را یاور و مددکار می دانم و به آیه شریفه «و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی» از صمیم قلب اعتقاد دارم.
فرصت خیلی کم است و چند ساعت دیگر حمله سرنوشت سازی آغاز خواهد شد، همه امید پرواز دارند و شهادت بال و پر است برای پرواز، خوشا به حال کسانی که میزانشان خدا و اولیای خداست
(برگرفته از مجله امتداد) « شهید علی رضا هاشم پور»
|